.به نام خدا.
سلام..سلام..سلام..
خوبید؟؟؟
ما بعد از چهار روز اقامت در مشهد برگشتیم.جاتون خالی سفر خوبی بود.معلمامون خیلی زحمت کشیده بودند..
این سفر،سفر جالب و خاصی بود..پر از گریه و خنده بود دوستانم گاهی اوقات به شدت گریه می کردند و گاهی صدای خنده هاشون کل فضا رو پر می کرد.این سفر پر از اتفاقات جالب بود مثلا گم شدن 2 تا از دوستانم به نام های زهرا ابویی و فاطمه اسماعیل نسب.
داستان از این قرار بود که ما رفته بودیم زیرزمین حرم همه ی بچه ها مشغول دعا و نماز خواندن بودند.بعد از مدتی همگی شروع به خواندن دعای کمیل کردیم.بعد از مدتی که وقتمون تموم شد خانم قرائتی(مشاور پایه سوم) گفتند بچه ها دیگه باید بریم..همه پاشدیم و رفتیم وسط راه متوجه شدیم که که 2 تا از دوستامون نیستند.!!!
همه نگران شدند،خانم قرائتی رفتند تا اون 2 نفر رو پیدا کنند ما هم به سمت هتلمون راه افتادیم در راه بودیم که خانم نبوی(مدیر مدرسه ما)با خانم موسوی(معلم امور تربیتی)تماس گرفتند و گفتند اسماعیل نسب و ابویی در هتل هستند!!!!!
بله دوستان ابویی و اسماعیل نسب در حرم گم شده بودند و خدا رو شکر از با هوشیشون تونسته بودند راه هتل رو پیدا کنند و خودشونو به هتل برسونند...
خب دوستان ان شاءا... فردا دوباره براتون پست جدید می ذارم..
به اندازه ی قدمت ایران دوستون دارم..
فعلا..
یا علی..
نظرات شما عزیزان:


پاسخ:قربونت برم این معلم ها همینطوری با ما ها مشکل دارند البته فقط بعضی هاشون تو فکر کن سوتی هاشون رو هم بذارم دیگه منو اخراج می کنند ولی اگه شد حتما می ذارم.

پاسخ:ای بابا دوستان خودتونو معرفی کنید لطفا.